“ حوا ” که باشی بعضی ها “ هوا ” برشان می دارد که “ آدمند ” !
سلامِ مرا به وجدانت برسان و اگر بیدار بود بپرس چگونه شب ها را آسوده می خوابد . . . ؟
کاش ما آدما هم مثل گربه ها با چند لحظه بو کشیدن ، میفهمیدیم که هر آشغالی ارزش وقت گذاشتن نداره . . .
تو را من “ تو” کردم وگرنه “ او ” هم زیادت است پس اینقدر برایم ،شما ، شما نکن . . .
عشق هایت را مثل کانال تلویزیون عوض می کنی و افتخار می کنی که عشق برایت این چنین است ! و من می خندم . . . به برنامه هایی که هیچکدام ، ارزش دیدن ندارند . . .
این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم همانند توست مرا ” دوست ندارد ” احساس ندارد ! اما هر چه هست ” دل شکستن ” بلد نیست . . .
قرار نیست که همیشه من خوش باشم ! دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم ! امروز دیگری خوش است برای با تو بودن ! و فردا یکی دیگر . . . از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست . . . تو می تونی . . .
رفته ای ؟! بعضی ها بهش میگن قسمت اما من تازگیها بهش میگم به درک . . .
یه زمانی می گفتن از تو چشماش میشه فهمید راست میگه یا دروغ . . . اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا که با چشمشونم دروغ میگن !
آنان که “ عوض ” شدنشان بعید است ، “عوضی” شدنشان قطعی است . . . شک نکن !
وقتی به عقب بر میگردی ؛ متوجه میشی که جـــای بعضیا ، الان که تو زندگیت خالی نیست هیـــچ . . . اون موقعشم زیادی بوده . . . !
این روزا باید دشمناتو فراموش کنی ! تنها کسی که می تونه تو رو به خاک سیاه بشونه یک دوست کاملاً مورد اعتماده . . .
کاش نارو هم مثل لایک زدی بود ! میــزدم میزدی ، نمیــزدم نمیزدی . . .
چرا وقتی دروغ میگی و من لبخند می زنم فکر میکنی خرم . . . خب یه بارم فکر کن دارم به خریت تو لبخند می زنم . . . !
خوش به حالشان !! خوش به حال اونی که وقتی درآغوشت آرام گرفت به او میگویی : قبل تر از تو ، هیچ کس نبود در افکارم . . .
داستان از آنجا شروع شد که تو اسمه تمام هرزگی هایت را آزادی گذاشتی . . . و من از آنجا بی غیرت شدم که فکر میکردم به تمدن رسیده ام !
نه حرفی برای گفتن ! نه امیدی برای ماندن ! نه پایی برای رفتن ! نه تمایلی برای دوباره ساختن ! تو از اول هم هیچ نداشتی !
تقصیر خودمونه ! بعضی ها عددی نبودند و ما آنها را به توان رساندیم !
بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ . . . بی انصاف چانه نزن ! ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ به قیمت عمرم تمام شده !!
آدم مرد باشه و از تو آشغالها نون دربیاره تا اینکه آشغال باشه و از نامردی نون دربیاره . . .
چه ساده بودم که گمان میکردم به دورم می گردند کسانی که دورم میزدند . . .
من چرک نویس احساسات تو نیستم ! “ دوستت دارم ” هایت را جای دیگری تمرین کن !
در همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند بدون تو نفس هم نمی توانند بکشند ! اما حالا در آغوش دیگری نفس نفس می زنند !
من برای با تو بودن از همه چیز گذشتم تو چی ؟ داشته هایت را به رخم میکشی ؟
کاش میدانستی عشق و هوس دو مقوله ی جدا از هم هستند عشق بهانه ات است ، به هوس هایت برس . . .
مغرور احساسم شدی ، گذشتی از رو گریه هام لعنت به لحظه هایی که ، تو همه چی بودی برام
آدم ها تنها که نباشند ، می روند ! تنها که می شوند ، برمی گردند ! وقتی که برگشتند تنها لایق یک جمله اند : “ هِررررری ”
چقدر خوبه بعضی از آدما بدونن که اگر چیزی رو به روشون نمیاری “ از سادگی نیست ” شاید دیگه اونقدر واست مهم نیستن که روشون حساس باشی !
مشکل اینجاست که ما از هر کرمی ، انتظار پروانه شدن داریم !
شیشه نازک احساس مرا دست نزن ! چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !!! آن که میگفت که احساس مرا می فهمد . . . کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت !
وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت فهمیدم که گاهی “ هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است ”
دلگیر نباش ! تقصیر از خودت بود ! دسته کلید علاقه که گم شد ، باید عوض میکردی قفل تمام آرزوها را !
اسم هر دویمان را در گینس ثبت میکنند ! تو در دروغ گفتن رکورد زدی ! من در باور کردن !!!
نگران نباش ، نفرینت نمیکنم ! همین که دیگر جایت در دعاهایم خالیست ، برایت کافیست !!!
دلم نگرفته از اینکه رفته ای ! دلگیرم از همه دوست داشتنهایی که گفتی ولی نداشتی . . . !
تو میخواستی بشی سنگ صبورم ، تو شدی سنگ و من هنوز صبورم . . .
نه پیشانی من به لبهای تو رسید ! نه لیاقت تو به احساس من ! چیزی به هم بدهکار نیستیم ؛ هر دو کم آوردیم !